قلب را شایستهتر آن
که به هفت شمشیرِ عشق
در خون نشیند
و گلو را بایستهتر آن
که زیباترینِ نامها را
بگوید.
و شیرآهنکوه مردی از اینگونه عاشق
میدانِ خونینِ سرنوشت
به پاشنهی آشیل
درنوشت.ــ
رویینهتنی
که رازِ مرگش
اندوهِ عشق و
غمِ تنهایی بود.
جمعه بیست و یکم مهر ۱۴۰۲ | 1:45 | missdra |
🍵🚬...برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 15 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 15:47
حرف بزنم؟ خب چی بگم؟ دیگه چه فرقی داره نزنم ؟ تا کی؟ تا وقتی یا نبضم بپره یا حافظم✅️ 🍵🚬...
برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 28 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 15:47
آن روز بازار پر از بوی سوسن و ستاره و شببو بود
من خودم دیدم دعای تو بر بالِ پرنده از پهنهی طاقی گذشت
چه شوقی شبستان رویا را گرفته بود،
دعای تو و آن پرندهی بیقرار
هر دو پرپر زدند، رفتند
بر قوس کاشی شکسته نشستند.
من نمیدانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۲ | 0:18 | missdra |
🍵🚬...برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 26 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 15:47
پنداری امشب از قدیسانم من ماه را به دستم دادند و من دگربار به آسمانش نهادم که عشق خودخواهی بر نمی تابد و خدا پاداشم داد یک گل سرخ به رسم عشق و یک گل سفید به رسم صلح و آشتی با طیفی از نور مهربانی که این پاداش برایم تا ابد بس است.
#فدریکو_گارسیا_لورکا
پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ | 23:20 | missdra |
🍵🚬...برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 17:32
قلب را شایستهتر آن
که به هفت شمشیرِ عشق
در خون نشیند
و گلو را بایستهتر آن
که زیباترینِ نامها را
بگوید.
و شیرآهنکوه مردی از اینگونه عاشق
میدانِ خونینِ سرنوشت
به پاشنهی آشیل
درنوشت.ــ
رویینهتنی
که رازِ مرگش
اندوهِ عشق و
غمِ تنهایی بود.
جمعه بیست و یکم مهر ۱۴۰۲ | 1:45 | missdra |
🍵🚬...برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 17:32